دانشگاه علم و صنعت ایران ، reza_kheyroddin@iust.ac.ir
چکیده: (26 مشاهده)
ادراکات ذهنی افراد از محیط زندگی تأثیر مستقیمی بر استراتژیها و نحوه مداخله آنها در محیط دارد. این ادراکات بسته به شرایط و عوامل مختلف، دستخوش تغییر شده و استراتژیهای متنوعی برای سازگاری ایجاد میکنند. دوران کار از خانه در جریان همهگیری کووید-19، چالشی نوین در تعامل با محیط زندگی ایجاد کرد که نیازمند راهکارهای گوناگون بود. در این میان، شهر اهواز با توجه به چالشهای اقلیمی نظیر ریزگردها، امواج گرمایی، و سیلابها، به محیطی خاص برای بررسی این تعاملات بدل شده است. با توجه به احتمال تداوم کارازخانه بهعنوان راهکاری برای مدیریت بحرانها، پژوهشهای مرتبط تاکنون کمتر به نقش ادراکات ساکنان در مناسبسازی محیط زندگی پرداختهاند. این مقاله با استفاده از روش Q و تکنیک دلفی، به بررسی ادراکات ذهنی ساکنان اهواز و استراتژیهای آنها در مواجهه با محیط زندگی در شرایط کارازخانه میپردازد. هدف پژوهش، شناسایی الگوهای ذهنی ساکنان و ارائه راهکارهایی متناسب با این الگوهاست. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روششناسی، آمیخته است. جامعه آماری شامل ساکنان اهواز است که در دوران قرنطینه ناشی از کووید-19 به کارازخانه مشغول بودند. دادهها در بخش کیفی با تحلیل مصاحبههای باز از 14 نفر و مرور ادبیات گردآوری و بر اساس آن جداول Q تهیه و توسط 51 نفر تکمیل شد. تحلیل دادهها به شناسایی 10 دسته الگوی ذهنی شامل رفتارگرا، امکانگرا، فردگرا، نیازگرا، مداخلهگرا، کیفیتگرا، انسانگرا، توسعهگرا، تجربهگرا و مطلوبگرا انجامید. اعتبار داخلی از طریق نظر متخصصان و اعتبار خارجی با آلفای کرونباخ (0.865) تأیید شد. یافتهها نشان میدهند که محیط زندگی در اهواز فاقد قابلیتهای کافی برای حمایت از کارازخانه مؤثر است. این پژوهش پیشنهاد میدهد که طراحی و بهبود محیط ساختهشده باید با توجه به ادراکات و نیازهای گروههای مختلف ذهنی انجام شود. از جمله پیشنهادها میتوان به طراحی فضاهای انعطافپذیر، تقویت زیرساختهای دیجیتال، توسعه فضاهای سبز و مسیرهای پیادهروی ایمن، و برگزاری رویدادهای اجتماعی محلهای اشاره کرد. این اقدامات میتوانند کیفیت زندگی را در شرایط کارازخانه ارتقا داده و سازگاری شهر را افزایش دهند.