هدف: درحالحاضرفقر مسکن به عنوان یکی از مهمترین ابعاد فقر در نواحی روستایی، به چالشی جدی برای سیاستگذاران حوزه مسکن تبدیل شده است. با توجه به اهمیت این مسئله، در پژوهش حاضر به بررسی عوامل پیشبرنده و بازدارنده مؤثر بر توسعه مسکن روستایی (نمونه موردی: روستاهای بخش مرکزی استان اردبیل) پرداخته گردید. روش: روش تحقیق در این پژوهش بر اساس ماهیت از نوع کیفی، بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع پیمایشی است.جامعه آماری پژوهش شامل خانوارها روستایی بخش مرکزی شهرستان اردبیل میباشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه خانوارها برابر با 360 خانوار به دست آمد و پرسشنامهها به نسبت تعداد خانوار و با استفاده از روش تصادفی ساده در بین خانوار روستاهای مورد مطالعه پخش شد.جهت تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز از آزمون معادلات ساختاری در نرمافزار لیزرل و آزمونکروسکال والیس در SPSSاستفاده گردید. یافتهها: عامل کالبدی ـ محیطی (با ضریب اثر 0.952)، اقتصادی (با ضریب اثر 0.941)، مدیریتی (با ضریب اثر 0.903) و اجتماعی ـ فرهنگی (با ضریب اثر 0.897) به ترتیب مهمترین عامل بازدارنده و عامل کالبدی ـ محیطی (با ضریب اثر 0.918)، مدیریتی (با ضریب اثر 0.905)، اقتصادی (با ضریب اثر 0.876) و عامل اجتماعی ـ فرهنگی (با ضریب اثر 0.866) به ترتیب مهمترین عوامل پیشبرنده موثر بر توسعه مسکن روستایی میباشند. نتیجهگیری: از نظر عوامل بازدارنده سه روستای زرد آلو(امتیاز 12/169)، قرهتپه (امتیاز 98/155) و کل تپه (امتیاز14/1148) دارای بیشترین و سه روستای آقبلاغ آقاجان خان(امتیاز 02/79)، خشکه رود(امتیاز15/84) و انزاب علیا(امتیاز32 /88) دارای کمترین عوامل بازدارنده توسعه مسکن روستایی میباشند. از نظر عوامل پیشبرنده نیز سه روستای آقبلاغ آقاجان خان(امتیاز 22/157)، حکیم قشلاقی (امتیاز 34/145) و خشکه رود (امتیاز 96/133) دارای دارای بیشترین عوامل پیشبرنده و سه روستای کل تپه (امتیاز 19/81)، تازه کند رضاآباد (امتیاز05/86) و بنفشه درق (امتیاز 65/90) دارای کمترین عوامل پیشبرنده توسعه مسکن روستایی میباشند.