گروه معماری، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه قم، قم، ایران ، hamedhayaty@yahoo.com
چکیده: (1479 مشاهده)
هدف: تحلیل بناهای سنتی ایرانی از منظر دانش هندسه نشان میدهد که در معماری سنتی ایران تناسبات، از جمله نسبت زرین، در وجوه مختلف از جمله الگوهای معماری و هندسی، مقاطع، طراحی پلانها و مشخصات سازهای نقش پررنگی داشته است. در حقیقت، هندسه ابزاری است که میتواند در معماری نظم ایجاد کند و در برقراری ارتباط آگاهانه بین اجزای تشکیلدهندۀ بنا مؤثر باشد تا امکان بروز یکپارچگی فضا که ترکیبی هدفمند، هندسی و مبتنی بر خلاقیت است، در عین مرکببودن، پدید آید. در معماری سنتی ایرانی، تناسب به سبب فراهمکردن گونهای از معماری که بر مبنای برداشت سلیقهای نبوده، بر کیفیت درک بنا، مثلاً خانه، مؤثر بوده است. در بین تعالیم معماری ایرانی، دو تئوری «مستطیل طلایی ایرانی» و «گز و پیمون» کاربست و تعریف بیشتری دارند. روش تحقیق: در این پژوهش، با روش توصیفیـتحلیلی و با مطالعه دربارۀ فضاهای پنجدری، سهدری و حیاط خانههای تاریخی اهواز، درستی این تئوری ارزیابی شده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که کدامیک از سیستمهای برقراری تناسب در هندسۀ خانههای تاریخی اهواز استفاده شده است؟ یافتهها:در مقاله حاضر، صحت این فرضیه با مطالعه فضاهای پنجدری، سهدری و حیاط در خانههای تاریخی شهر اهواز مربوط به دوره قاجار و پهلوی بررسی شده است. ابعاد و اندازه برداشت و دادههای آماری به کمک نرمافزار spssتحلیل شد. برای تشخیص عادیبودن دادههای بهدستآمده از آزمون کولموگروفـاسمیرنوف و با توجه به عادیبودندادههابه منظور پاسخ به فرضیههای پژوهش از آزمونهای پارامتریک استفاده شده است. نتیجهگیری: با درنظرگرفتن وضعیت واقعی و الگوی پلان منازل اهواز، ضریب تغییرات مقادیر بهدستآمده از گز و پیمون نسبت به مقادیر بهدستآمده از مستطیل طلایی ایرانی کمتر و مقادیر آن به مقادیر واقعی نزدیکتر است. این فرضیه به عنوان نظریۀ اصلی استفادهشده در هندسۀ خانههای مورد بررسی پذیرفته میشود.