یکی از مسائل مهم زیستگاههای جوامع انسانی که از اهمیت خاصی نیز برخوردار میباشد، نگرش به مسائل بـومی و بوم آورد آن سرزمین است. بدون در نظر گرفتن کم و کیف مسایل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اقلیمی هر بوم و سرزمینی، برنامهریزی برای آن مکان را با چالشهای غیر قابل حل، روبهرو خواهد کرد. لذا برای هر نوع برنامهریزی کوتاه مدت یا بلند مدت استراتژیک برای بومهای متنوع، باید از جایی آغاز نمود. مختصات زیستی و تواناییهای بالقوه و بالفعل اجتماعی و طبیعی هر منطقه از اولویت های مطالعه و بررسی هر بوم است. شناخت سنت، بوم و تمایزات، اشتراکات معنایی و کارکردی این دو میتواند پیش زمینهای قوی در ایـن باره ایجاد نماید.
بهکارگیری فنون علمی با توجه به قابلیت سنجی از مورد زمینه میتواند نمونهای خاص از هنجارها را متناسب با کارکرد مبنایی به وجود آورد. در خصوص معماری با در نظرگیری سرزمین (بوم)، در زمانی که خواستگاههای استفاده کنندگان اعم از فرهنگ و خُلق و خوها را هم تراز نماید و همین طور بر عکس با نگاه به این که در هر زمان نگاه به گذشته سنتی را القا مینماید و این که امروز نیز گذشتهای از فردا خواهد بود و در سرزمین الگو خواهد شد تلفیقی بهوجود میآید که معماری با هویت گویند. در نتیجه بوم از سنت زاییده می شود و سنت از بوم، هر زمان در کنار هم عمل میکنند تنها ظهور یکی سریع تر از دیگری است در این صورت است که معماری بومی و سنتی خوانده میشوند.
این پژوهش که با مطالعات کتابخانهای و تحلیل مبنایی انجام شده است، سعی دارد سیر تکاملی معماری از سنت به بوم و همچنین از بوم به سنت را بررسی نماید و در آخر نشان میدهد که بوم زاده سنت است و سنت زاییده بوم، این دو در کنار هم و با توجه به زمان، معماری بومی و معماری سنتی را بهوجود میآورند. امید است که این پژوهش بتواند در راستای شناسایی عوامل شناختی معماری بومی و معماری سنتی گامی پیش نهاده و تشابهات و تناقضات احتمالی را رفع نماید و با حل این مسائل به ایجاد معماری با هویت و هماهنگ با جامعهای کمک بهسزائی بنماید. |