گروه علمی شهرسازی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. ، ali.bandarabad@iauctb.ir
چکیده: (2148 مشاهده)
هدف:خانهها بهعنوان مکانهای اصلی زندگی انسان معاصر، باید پاسخ مناسبی به نیازها، باورها و ارزشهای ساکنان خود بدهند. ساختار و شکل فضایی خانهها نقش تعیینکنندهای در شیوه زندگی و رفتار انسانها دارند. ازآنجاکه خانهها ویژگیهای کالبدی و عملکردی متفاوتی دارند، تحلیل ساختار فضایی آنها میتواند به فهم بهتر پیچیدگیهای روابط اجتماعی و فرهنگی نهفته در معماری مسکن کمک کند. در تهران معاصر، ساختوسازهای بیرویه و غیرحرفهای موجب کاهش کیفیت زندگی و بروز مشکلات اجتماعی و فرهنگی در فضاهای مسکونی شده است. این تغییرات، بازتاب تحولات مدرنیته، تغییرات در سبک زندگی، نقشهای جنسیتی و ساختارهای خانوادگی هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوتهای جنسیتی و تأثیر آن بر ادراک و نیازهای فضایی، میکوشد تا ارتباطی میان مطالعات جنسیت و طراحی معماری برقرار کند. این مطالعه بر تجربه زیسته زنان و مردان تمرکز دارد و معتقد است که نادیده گرفتن این تجربیات منجر به طراحی فضاهایی ناکارآمد و ناآشنا برای آنان خواهد شد. بنابراین، شناخت دقیقتر نیازهای آنان میتواند به طراحی فضاهای سکونتی انسانمحورتر و باکیفیتتری منجر شود. روش پژوهش:پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی و بر مبنای نظریه «نحو فضا»، به بررسی ساختار فضایی خانههای معاصر تهران پرداخته و تلاش دارد تا ابعاد پنهان اجتماعی و فرهنگی در طراحی این فضاها را آشکار سازد. هدف تحقیق، تحلیل و استخراج تغییرات در عرصهبندی و ساختار فضایی خانهها از سال ۱۳۴۰ تا ۱۴۰۳ است. برای دستیابی به این هدف، پس از انتخاب نمونههای خانهها در این بازه زمانی، با استفاده از نرمافزار «ایگرف» پلانها ترسیم و دستهبندی شده و ساختار فضایی آنها تحلیل گردید. همچنین از نرمافزار «دپسمپ7» برای بررسی شاخصهایی چون عمق کلی فضا، عدم تقارن نسبی، میزان پیوستگی، عمق نسبی فضاها، قابلیت دید و مخروط دید در هر دهه استفاده شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که در دهههای 40 تا 60، ساختار فضایی خانههای بازتابی از ساختارهای اجتماعی مانند تعاملات انسانی، سلسلهمراتب فضایی و حفظ حریم خصوصی بوده است. اما در دهههای 70 تا 90، بهدلیل غلبه نگاه کالبدی و غفلت از نیازهای واقعی ساکنان، ظراحی فضاها دچار تغییراتی شده که به کاهش کیفتی زندگی و تضعیف حس تعلق منجر شده است. نتیجهگیری: یافتهها حاکی از آن است که بیتوجهی به تجربهها زیسته زنان و مردان و نادیده گرفتن ابعاد اجتماعی–فرهنگی در طراحی مسکن، به ایجاد فضاهای ناکارآمد منتهی میشود. ازاینرو، شناخت دقیقتر تفاوتهای جنسیتی و نیازهای فضایی ساکنان میتواند به طراحی خانههای انسانمحورتر، کارآمدتر و با کیفیت سکونت بالاتر منجر شود.
Khodadadi Agh Ghal’e F, Bandarabad A, Shahcheraghi A. (2025). Exploring the potential of space syntax in understanding gender differences in contemporary housing; case study: residential complexes in Tehran over the past six decades. JHRE. 44(190), 17-32. doi:https://doi.org/10.22034/44.190.17 URL: http://jhre.ir/article-1-2607-fa.html
خدادادی آق قلعه فاطمه، بندرآباد علیرضا، شاهچراغی آزاده.(1404). بررسی توانمندی نحو فضا در شناخت تفاوتهای جنسیتی مسکن معاصر؛ مطالعه موردی: شهرکهای مسکونی 6 دهه اخیر تهران مسکن و محیط روستا 44 (190) :32-17 https://doi.org/10.22034/44.190.17