دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز ، Hsharif@shirazu.ac.ir
چکیده: (5691 مشاهده)
یکی از مسائل و مشکلات مترتب بر روستاها در حال حاضر عدم برآورده شدن نیازهای افراد و گروههای مردم روستا در ترکیب محیط فعلی است. گرچه شناخت کافی از کلیه مسائل مترتب بر طراحی به طرح بهتر نمیانجامد، اما شناخت کامل مسائل طراحی بهمنظور طراحی بهینه، ضروری است. مشکلات طراحی زمانی به وجود میآید که مطالعات اصلی با تمرکز بر ارائه راهحلهای طراحی برای رفع مسئلهای خاص صورت گرفته و در فرایند طراحی به بررسی مشکلات، بحث درباره مسئله خاص و ارائه ایده طراحی برای رفع آن پرداخته میشود و به ندرت، به یافتن مسائل و آنالیز مشکل مترتب بر طراحی در تصمیمگیری و بهویژه تأثیر راهحل موضعی بر مسائل دیگر توجه میشود. بهنظر میرسد این مسئله ناشی از عدم آگاهی و شناخت کافی دستاندرکاران طراحی و طراحان از مسئلهیابی و مسئلهگشایی در فرایند طراحی است.
در این مقاله تلاش گردیده به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از نظریات اندیشمندان، به شناخت و تبیین مسئلهیابی و مسئلهگشایی، به فهم اهمیت این دو موضوع پرداخته و نقش آنها را در فرایند طراحی مورد کنکاش قرار دهد. حاصل این پژوهش این است که مسئلهمحوری یا راهحل محوری دو رویکرد کاملاً مجزا نیستند و در قالب یک فرایند تعاملی و همتکاملی پیش میروند. از طرفی مسائل طراحی دارای ساختاری نامنظم و پیچیده میباشند و علاوه بر سه نوع مسائل طراحی یعنی مسائل رسا و منظم، مسائل نارسا و نامنظم و مسائل مبهم که اندیشمندان حوزه مطالعات طراحی به آن اشاره مینمایند، به نوع دیگری از مسئله یعنی به مسائل گنگ اشاره میشود که با نگرشی خلاق قابل شناسایی هستند. دیگر نتیجه این است که ارائه یک راهحل برای مشکلات خاص، مسائل دیگر دخیل در فرایند طراحی را تحت تأثیر قرار میدهد و با تغییر یک مسئله و ارائه راهحل موضعی، باید کل مسائل دخیل در فرایند طراحی مورد بازنگری قرار گیرد.