[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره فصلنامه :: تمام شماره‌ها :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
اشتراک::
تماس با ما::
آخرین شماره پیش از چاپ::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۵ نتیجه برای محمودی

دکتر مهناز محمودی زرندی،
دوره ۳۵، شماره ۱۵۳ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

بادگیر در مساکن بومی یزد یکی از راهکارهای دستیابی به آسایش برودتی در مقابل گرمای طاقت فرسای فلات مرکزی ایران است. بادگیر به‌دلیل عملکرد سرمایشی و نقش آن در تهویه طبیعی در بخش‌های تابستان نشین خانه‌ها ساخته می‌شد. به جرأت می‌توان گفت هیچ دو بادگیری در یزد وجود ندارد که در پلان و نما و مقطع و جزئیات دقیقاً یکسان باشند. ارتباط بادگیر با تالار و حیاط مرکزی نقش مؤثری در عملکرد آن داشته است. در این تحقیق ۲۴ خانه در یزد با تأکید بر جانمایی و طراحی بادگیرهایشان مورد بررسی قرار گرفته است و این خانه‌ها نیز از میان خانه‌های حیاط مرکزی یزد که ارزش تاریخی دارند انتخاب شده‌اند.

 جمع‌آوری اطلاعات با برداشت میدانی صورت گرفته و تحلیل اطلاعات نیز با استنتاج منطقی و دسته‌بندی اطلاعات در نرم‌افزار excel انجام شده است. دسته‌بندی بادگیرها بر مبنای سه پارامتر در این مقاله مورد توجه بوده است: ۱- جهت‌گیری بادگیرها ۲- موقعیت آن‌ها در خانه و چگونگی ارتباط آن‌ها با فضاهای تابستان نشین ۳- طراحی پلان بادگیرها بر مبنای دریافت بهینه باد غالب.

طراحی پلان بادگیرها و تفکیک کانال بادگیر به کانال‌های فرعی در بادگیرهای مختلف، متفاوت است و معمار با توجه به چگونگی پلان خانه و جهت باد غالب و اینکه بادگیر عملکرد سرمایش تبخیری با حوض آب را خواهد داشت یا نه؛ آنگاه پلان بادگیر را بر مبنای عملکرد بهینه آن تعریف می‌کرده است.

فرضیه‌های تحقیق این بود که در تمامی خانه‌های یزد زیر بادگیر، حوض آب وجود دارد و مساحت بادگیر به تناسب مساحت تالار در نظر گرفته می‌شده و اینکه تمامی آن‌ها رو به باد غالب دارند و کشیدگی آن‌ها شمال شرقی- جنوب غربی است. فرضیه‌های ذکر شده رد شدند و دلایل عدم اعتبار آن‌ها در نتیجه آورده شده است.


مژگان پیرایش شیرازی نژاد، منصوره طاهباز، عباس مسعودی، مهناز محمودی زرندی،
دوره ۳۹، شماره ۱۷۱ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

تاکنون معماری ‌بومی عمدتاً با نگرش­های اقلیمی و فرهنگی تبیین ‌شده‌است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی­هایشان، اغلب با روش‌های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن­ها به‌دست می­دهند؛ اما این رویکردها و روش­ها به‌دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می­خورند. درحالی‌که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیستۀ» بومیان شکل می­گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه­های مغفول از معماری ‌بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه‌بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده­شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده­شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده­شناسی آن را واجد پیچیدگی­هایی کرده که گشودن آن‌ها افق­های جدیدی را باز می­کند. افق­هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می­کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه­های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین‌شده، فضای زیستی­اش را می­شناسد و می­سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده­شناسی، با تکیه‌بر آرای شولتز- معمار و نظریه­پرداز معاصر- که نظریات پدیده­شناسی او معطوف به فلسفۀ هستی­شناسانۀ «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده­شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می­باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده­شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن‌چنان‌که از منظر اول‌شخص تجربه می­شود، است؛ درنتیجه معماری ‌بومی‌ منوجان با این روش با توجه به جنبه­های گوناگون مواجهۀ انسان با زیست- جهانش به‌گونه‌ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می­گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژۀ میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیدۀ مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونۀ موردی موردبررسی یعنی معماری ‌بومی‌ منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربۀ زیستۀ ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می­آیند.
 

مصطفی محمودی، بهار بیشمی،
دوره ۴۰، شماره ۱۷۵ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

استفاده و تجاری‌سازی محیط روستاها و تبدیل آن‌ها به محصول گردشگری راهبردی ایده‎آل برای توسعۀ پایدار در مناطق باظرفیت، نکتهای فراموش‌شده است. گردشگری روستایی پیامدهایی در محیط روستا دارد که هرکدام از آن‌ها تأثیراتی مستقیم و غیرمستقیم را بر جوامع روستایی و ساکنان محلی بر جا مینهند. اکوکمپ‌ها اقامتگاه‌هایی ارزان‌ساختاند با کمترین آسیب برای محیط‌زیست که می‌توانند رضایت گردشگران دوستدار طبیعت را از اقصانقاط جهان در مدت اقامتشان جلب نمایند. امکان‌سنجی و مکان‌یابی صحیح اکوکمپ یکی از بخش‌های بسیار مهم برنامه‌ریزی گردشگری پایدار روستایی است که موجب موفقیت اکوکمپ‌ها و بازگشت سرمایه می‌شود. از‌این‌رو، هدف این پژوهش امکان‌سنجی و مکان‌یابی ایجاد اکوکمپ بین‌المللی در روستاهای استان کرمانشاه است. جامعۀ آماری این پژوهش دو گروهاند: ۱. تعداد ۱۳۷ گردشگر داخلی و خارجی بازدیدکننده از استان کرمانشاه پیش از سال ۲۰۲۰ برای انتخاب نوع اکوکمپ؛ ۲. تعداد ۵۰ اکوکمپ مشهور و نظرات ۷۶۰۸ مهمان آنان برای شناسایی امکانات اکوکمپ بین‌المللی. در این پژوهش سعی شده است مناسب‌ترین نوع اکوکمپ با تعیین مهم‌ترین امکانات و در روستاهای بسیار مستعد استان کرمانشاه، با استفاده از روش‌های تحلیل تصویر، اقتصادسنجی، یادگیری ماشینی و تحلیل اطلاعات بر اساس نقشه‌های GIS امکان‌سنجی و مکان‌یابی شود. جمع‌بندی نتایج حاصله از سه گام پژوهش نشان داد: ۱. اکوکمپ باید کنار محیط‌های کوهپایه‌ای قرار بگیرد (بر اساس نتایج پارامترهای موجود در ماتریس درهم‌ریختگی در گام اول)؛ ۲. نزدیکی به فرودگاه برای دسترسی گردشگران بین‌المللی در اولویت خواهد بود (بر اساس نتایج تابع تعیین‌شده برای الگوی امکانات در گام دوم)؛ ۳. در نهایت، براساس معیارها و استانداردهای مکان‌یابی اکوکمپ، مانند دسترسی به شبکۀ معابر، شیب مناسب، ارتفاع از سطح زمین معقول و دوری از مخاطرات طبیعی (بر اساس لایه‌های GIS در گام سوم)، منطقه و روستای چالابه بهترین شرایط را برای ساخت اکوکمپ بین‌المللی داراست.

خانم ناعمه دبیری نژاد، دکتر حسین سلطان زاده، دکتر مهناز محمودی زرندی،
دوره ۴۳، شماره ۱۸۸ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

توسعه جوامع موجب جلب نظر طراحان به کیفیت فضا و توجه به کاربر در فضا شد و در همین راستا بررسی‌های گسترده در مورد تأثیر فضا بر ادراک انسان صورت گرفت. عوامل متعددی بر کیفیت فضای خانه تأثیرگذار است؛ جنسیت را می‌توان به‌عنوان یکی از جنبه‌های مهم کیفی محیط، بالاخص فضای مسکونی دانست که مؤثر در بالارفتن رضایتمندی از منظر کاربر با جنسیت متفاوت است. جنسیت به معنای ساختار اجتماعی - فرهنگی و تاریخی اشاره دارد که انتظارات جامعه از هر جنس زن و مرد را باتوجه‌به بستر آن بازگو می‌کند. در این پژوهش به موضوع تحلیل کیفیت بصری با تأکید بر فضاهای جنسیتی پرداخته شده است که می‌توان به‌عنوان ابزاری مهم برای سنجش خانه‌های تاریخی مورداستفاده قرار گیرد تا به پرسش "نقش مؤلفه‌های جنسیتی بر کنترل بصری در پیکره‌بندی خانه‌های بومی بندر کنگ واقع در استان هرمزگان چیست؟" پاسخ دهد. به نظر می‌رسد این مدل با استفاده از رویکرد تفسیری - تاریخی، توانایی تحلیل رفتارهای انسان در فضای خانه را دارد که موجب شناخت یک محیط انسان‌ساخت با ادراک از ترکیب‌بندی توده و فضا و چگونگی تأثیر رفتار بر چینش فضایی می­شود. پس از بررسی مفهوم عمیق جنسیت در این منطقه ۱۲ خانه به‌عنوان نمونه موردی انتخاب شد. به‌طورکلی فضاهای خانه‌های بومی به ۴ فضای اصلی: زنانه، مردانه، فضای با اولویت زنانه و فضای با اولویت مردانه دسته­بندی شد. نتایج نشان می‌دهد شاخص جنسیتی بر اساس باور فرهنگی یک منطقه موجب سازماندهی فضاهای خانه ی بومی می شود. باتوجه‌به فرهنگ منطقه می‌توان دریافت حفظ زن از نگاه نامحرم بسیار مورد اهمیت بوده و در همین راستا فضاهای زنانه دارای بالاترین حفاظت از دید مستقیم به‌خصوص در ورودی خانه است که با استفاده از روش‌های گوناگون صورت‌گرفته؛ به صورتی که هیچ دید مستقیمی از ورودی به فضاهای زنانه وجود ندارد. فضاهای مردانه نسبت به ورودی خانه‌ها در ۷۰ درصد خانه‌ها دارای دید و در بقیه آن‌ها فاقد دید است. دید از حیاط به فضای زنانه و مردانه رویکردی متفاوت با دید ورودی دارد. از حیاط ارتباط بصری با فضای زنانه بیشتر بوده با این حال دید به فضای زنانه در ۳۰ درصد خانه‌ها وجود ندارد. ارتباط بصری حیاط با فضای مردانه کمتر است. ارتباط میان فضای زنانه و مردانه و دید بین این دو فضا توسط روش های کنترل دید در خانه های بندر کنگ به حداقل رسیده است و در ۷۰ درصد خانه‌ها این امکان وجود ندارد.
سوران محمودی، بایزید گلابی، یوسف حمه جانی،
دوره ۴۴، شماره ۱۸۹ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

در یک بیان کلی سکونتگاه، یک ضرورت اساسی برای انسان در جهت محافظت کردن از شرایط آب و هوایی است. به همین خاطر اقلیم تأثیر زیادی بر شکل ساختمان‌ها می‌گذارد. توجه به طراحی همساز با اقلیم، یکی از مسائل مهمی است که می‌توان با استفاده از وضعیت غالب طبیعی هر منطقه، بهترین شرایط را برای فراهم کردن آسایش اقلیمی ساکنان در فصل گرم و سرد سال فراهم نمود. در مقاله حاضر سعی در بررسی و شناسایی راهبردهای مهم در طراحی معماری بومی باهدف نیل به آسایش اقلیمی خانه‌های بومی روستاهای شهرستان مهاباد بوده که مبتنی بر روش ماهانی است. این پژوهش با روش تحقیق کمی مورد تبیین قرارگرفته است. ابتدا با استفاده از مشاهدات میدانی الگوی بناهای بومی روستاهای شهرستان مهاباد در ۷۰ نمونه موردی (اشباع نظری) گردآوری‌شده و با استفاده از مقیاس‌های کلی و خرد ازنظر الگوهای شاخصه‌های فرمی بنا (نظام استقرار، فضای بین ساختمان، ویژگی‌های فرم پلان، بازشو و مصالح) ارزیابی شدند. سپس از طریق مدل ماهانی پیشنهادات طراحی اقلیمی در شهرستان مهاباد استخراج و درنهایت شاخصه‌های فرمی بنا نسبت به پیشنهادات اصول ماهانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. به علت گستردگی و پهناوری منطقه موردتحقیق و برای اطمینان از صحت پژوهش از هر دهستان حداقل یک روستا و درمجموع ۹ روستای منتخب در حوزه شهرستان مهاباد بررسی گردیده است، روستاهایی که قابلیت و دارای بناهای که بافت نسبتاً ارزشمندی دارند و نسبتاً دست‌نخورده و ازنظر معماری بومی درخور مطالعه و پژوهش هستند، انتخاب گردید. در مرحله آخر نیز سازگاری الگوهای بومی با توجه به پیشنهادات اقلیمی ماهانی، دارای اختلاف معنی‌داری بوده که مثبت بودن این اختلاف حاکی از این بود که سکونتگاه‌های بومی به لحاظ ۲ شاخصه، وضعیت بام و فضای بین ساختمان‌ها با اصول پیشنهادی ماهانی، نامنطبق بوده و سازگاری کامل را ندارند.
 

صفحه 1 از 1     

مسکن و محیط روستا Housing and Rural Environment
Persian site map - English site map - Created in 0.09 seconds with 29 queries by YEKTAWEB 4679
Creative Commons License
This work is licensed under a Creative Commons — Attribution-NonCommercial 4.0 International (CC BY-NC 4.0)