استادیار گروه معماری دانشگاه محقق اردبیلی ، hatami.tohid@gmail.com
چکیده: (3766 مشاهده)
زلزله و صدمات ناشی از وقوع آن همواره در کمین جوامع انسانی بهویژه بافتهای آسیبپذیر روستایی میباشد. اقدامات مرتبط با بازسازی کالبد پس از سانحه در کشور ما با کم و کاستیهایی مثل عدم توجه به احیای نیازهای هویتی افراد و ایجاد یا ارتقای حس مکان پس از تخریب منطقه مسکونی و بازسازی مکان جدید همراه است لذا ضرورت پژوهش در این زمینه همواره بحثی چالش برانگیز در میان جوامع آسیبدیده و بازسازی شده خواهد بود. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفههای حس مکان در جابهجایی بافت روستای کنزق پس از سانحه زلزله میباشد. لذا با استناد بر مطالعات صورت گرفته از منابع مختلف و جمعبندی آنها به شیوه پژوهش کمی، مؤلفههای حس مکان در چهار دسته اجتماعپذیری و تعاملات اجتماعی، هویت، دلبستگی به مکان و وابستگی به مکان در قالب "پرسشنامهای محقق ساخته" تنظیم گردید و به روش نمونهگیری با فرمول کوکران بین 278 نفر از 1000 نفر جمعیت روستا توزیع شد. انتخاب نمونه بهصورت تصادفی بوده و اعتبار پرسشنامه با استفاده از فرمول کرونباخ-آلفا (74/0 =α) محاسبه شد. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه با استفاده از نرمافزار Spss، برای آزمون فرضیه آمارههای T تست تک نمونهای و همبستگی پیرسون بود. فرض پژوهش عدم توجه به بافت روستای کنزق قدیم در ساخت روستای جدید و کاهش مؤلفههای حس مکان و در نتیجه کاهش رضایت ساکنین بود. تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه جهت پاسخگویی به سوالات این پژوهش بوده: جابهجایی بافت روستای کنزق تا چه میزان بر مؤلفههای حس مکان تأثیرگذار بوده است؟ و تغییرات مؤلفههای حس مکان در جابهجایی روستای کنزق چگونه است؟ نتایج حاصل نشان داد که در این جابهجایی حس رضایت اهالی از روستای جدید بهدلیل برخورداری از امکانات بیشتر رفاهی افزایش یافته و بر خلاف فرض پژوهش فقط مؤلفه هویت کاهش یافته است. در میان وابستگی به مکان با اجتماع پذیری، هویت و دلبستگی به مکان، همبستگی و ارتباط مستقیم وجود دارد.